از ابتدای سقوط رژیم جمهوریت، گروهکی متشکل از چهره‌های بدنام افغانستان تحت نام «جبهه مقاومت» گرد هم آمدند؛ جبهه‌ای که به‌خاطر نداشتن پایگاه مردمی، زودتر از آن‌چه انتظار می‌رفت با شکست مواجه شده و به سمت افول رفت.

بعد از آن زمان، پرچمداران این جبهه تلاش‌های زیادی نمودند تا در کشورهای اروپایی برای خود جای پایی باز نموده و همانند زمان جمهوریت، از باداران غربی خود پروژه بگیرند. در نتیجه، بعد از تلاش‌های زیاد و رانده‌شدن از این کشورها، به سوی تاجیکستان شتافتند؛ کشوری که در آن زمان به‌خاطر برخی سوءتفاهمات، روابط چندانی با حکومت جدید افغانستان نداشت.

همین امر باعث گردید تا تاجیکستان به مأوای اصلی چهره‌های بدنام جبهه مقاومت مبدل شود، اما از آن‌جایی‌که تاجیکستان نیز به‌دنبال عادی‌سازی روابط خود با حکومت جدید افغانستان بود، چیزی نگذشت که این کشور نیز دست رد بر سینه فریب‌خوردگان این جبهه پوشالی زد و اقدام به طرد آن‌ها نمود.

اینجا بود که پاکستان بعد از کشمکش‌های اخیر با حکومت افغانستان، دست یاری به‌سوی غلامان دیرینه خود دراز نمود؛ همان‌هایی که یک زمان به‌خاطر فریب‌دادن مردم، شعار ضد پاکستان سر می‌دادند. چمدان‌های خود را بسته و به‌سوی پاکستان شتافتند، تا شاید به‌وسیله این کشور بتوانند جای پایی برای خود در افغانستان باز نموده و دوباره به خدمت دشمنان ملت افغانستان درآیند.

به گفته تحلیل‌گران پاکستانی، رژیم نظامی این کشور جدیداً طرحی را برای بی‌ثبات‌سازی افغانستان از سوی بادار خود آمریکا تحویل گرفته و برای اجرای این طرح شوم، اکنون جبهه پوشالی مقاومت را به خدمت گرفته است. حال آیا این پروژه شوم آن‌طور که آمریکا انتظار دارد پیش خواهد رفت و آیا از توان پاکستان با معیت این جبهه پوشالی برمی‌آید تا چنین پروژه‌ای را اجرا نماید؟ در ادامه این یادداشت به موشکافی این موضوعات خواهیم پرداخت.

بدون شک برای کشوری چون پاکستان که خود در بدترین وضعیت ممکن قرار دارد، اجرای چنین طرحی در واقعیت نه‌تنها دشوار، بلکه امری ناممکن تلقی می‌شود. به‌راستی کشوری که خود ثبات سیاسی ندارد، ناامنی، فساد و فقر در آن بیداد می‌کند، مردم آن بیش از هر زمان دیگری از آن فاصله گرفته‌اند و دولت زیر قرض‌های چندمیلیاردی بانک جهانی غرق می‌شود، چطور می‌خواهد حکومت مردمی افغانستان را با چند چهره بدنام و طردشده به چالش بکشد؟

از سویی دیگر، جبهه مقاومت نیز نه‌تنها اکنون، بلکه در تمام تاریخ ننگین خود، جز ذلت و بدنامی برای رهروانش چیزی در پی نداشته است. در تمام این مدت، اندک حامیان خارجی‌ای که داشتند را نیز از دست داده‌اند. پاکستان در حالی می‌خواهد از این جبهه به‌عنوان آله فشار علیه حاکمیت فعلی افغانستان استفاده کند که این جبهه طی بیست سال جمهوریت، با حمایت قاطع و همه‌جانبه غرب نیز نتوانست کاری از پیش ببرد.

در مقابل، حکومت فعلی افغانستان برخلاف زمان جمهوریت، نه یک رژیم دست‌نشانده و یا وابسته به بیگانگان، بلکه حاکمیتی با استقلالیت کامل است؛ حکومتی که علی‌رغم به‌رسمیت شناخته‌نشدن از سوی کشورهای دیگر، با آن‌هم روابط حسنه‌ای با آن‌ها داشته و تعاملات پررنگی با یک‌دیگر دارد.

در چنین موقعیتی، نه‌تنها بی‌ثباتی افغانستان به ضرر مردم این سرزمین، بلکه زیان جبران‌ناپذیری برای کشورهای همسایه نیز خواهد داشت. به همین اساس، با جدیت تمام می‌توان گفت که پاکستان، حال آن‌که خود در منجلاب فساد و تباهی دست‌وپا می‌زند و با جبهه‌ای پوشالی که جز نام چیزی از آن باقی نمانده، می‌خواهد پلان ارائه‌شده از سوی آمریکا را به اجرا درآورد.

توجه: نوشته‌ها، مقالات و نظریات منتشرشده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است؛ موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version