نویسنده: مبارز هروی

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

هرگاه حرف از جبهه بغاوت و بغاوت‌گران می‌شود ناخودآگاه ذهن مخاطب خاطراتی را به‌یاد می‌آورد که همچون تیغی بران بر شاهرگ انسان کشیده می‌شود.

خاطراتی‌که یادآور روزهای سیاه و نکبت ملت افغانستان در ایامیست که پهنای افغان‌زمین به جولان‌گاه این افراد مبدل شده بود.

شرارت این فسادپیشه‌گان در سایه نظام جمهوریت کم‌تر از ظلم و جنایات اشغالگران نبود و نه‌تنها اداره اجیر کابل توان مقابله با آن‌ها را نداشت بلکه در مواردی از آن‌ها در اجرانمودن نقشه‌های پلیدشان استفاده می‌نمود.

بغاوت‌گران امروز نقش پر رنگی در جنایات و ناامنی‌های دیروز داشتند، بگونه‌ای که هرکجا جنایتی رخ می‌داد لاجرم ردپای یکی از آن‌ها نیز درآن به‌چشم می‌خورد.

عمل شنیع لواطت، بچه بازی و برگزاری محافل لهو ولعب با ساز و سرودهای گوش‌خراش از بزرگ‌ترین سرگرمی‌های این طایفه بدنام بود.

باشندگان ولایات شمالی کشور به‌خصوص پایتخت‌نشینان از فرارسیدن روزهایی که این‌افراد آن‌را هفته شهید، نام‌گذاری نموده‌ بودند در هراس بودند.

زیرا هرگاه سال‌روز این‌روزهای نحس فرا می‌رسید باری‌دیگر شهرهای افغانستان دچار بی‌نظمی بزرگی می‌شد، گروه‌های مسلح غیرمسئول و به تعبیری دیگر دزدان شب لباس آدمیزاد می‌پوشیدند و هرج و مرج هولناکی شهرها را فرا می‌گرفت.

این پایان کار نبود، بلکه همه‌ساله افراد بی‌گناه زیادی بخاطر فیر‌های هوایی این افراد جان‌خود را از دست می‌دادند و تعداد زیادی نیز مجروح می‌شدند.

حال‌آنکه نه‌کسی جواب‌گوی این اعمال زشت‌شان بود و نه هم قدرتی وجود داشت تا جلوشان‌را بگیرد.

اما چون نظام فرسوده جمهوریت رو به‌فروپاشی رفت و دولتی مقتدر و توانا جایش را گرفت، پس با درخطر دیدن منافع خود، گردهم آمده و علیه نظام اسلامی پرچم بغاوت را برافراشتند.

پرچمی‌که در طول تاریخ جز ذلت و خواری برای صاحبان‌خود، عاقبت دیگری درپی نداشته است.

در افغانستان نیز، دیری نپایید که افرادجمع‌شده زیر پرچم‌بغاوت، تارومار شدند و دیگر رمق مخالفت علیه نظام اسلامی برای‌شان باقی نماند.

درنتیجه ملت افغانستان بعد از سال‌ها تحمل رنج و عذاب از سوی این گروهک شرور، نفس آرام کشیدند و خاطرشان آسوده شد.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version