وقتی ضمیر انسان از عقل و خرد تهی شود و تنها حفظ منافع شخصی و صیانت از جایگاه برایش مهم و حیاتی تلقی شود، میهن و ملت و دین و مردم در نظرش بی‌ارزش جلوه می‌کند و برای احراز پُست و مقام و دریافت وجه و مبلغ و جلب کمک و حمایت خارجی، دست در دست هر کس و ناکس می‌گذارد و چشمانش فقط پیش پایش را می‌بیند.

آنچه امروز جبههٔ مقاومت و در رأس آن احمد مسعود در نظر دارد، چیزی بیش از سوق‌دادن کشور افغانستان به وادی تحریم سیاسی و اقتصادی جهانی نیست و گویا این را پیشنهادی برای آیندهٔ بهتر افغانستان می‌داند.

او با این نگاه که امروزه لشکرکشی و اعزام نیروی نظامی و اشغال دوبارهٔ افغانستان سودی ندارد و سرانجام آن مثل شوروی و آمریکا خواهد بود، و با این عبرت که در گذشته چنین اتفاقاتی تنها باعث سرنگونی و فروپاشی اشغالگران و حامیان‌شان شده است، رویهٔ سیاسی ـ اقتصادی را به کار گرفته و بیشتر خواهان تحریم افغانستان و جلوگیری از پیش‌روی آن در تعاملات با کشورهای همجوار و جهان است.

در اندیشه و سخن این جوانک خام، چیزی جز برگشت به گذشتهٔ شوم و تاریک افغانستان و فروپاشی نظام سالم و مترقی کنونی و مقیدکردن افغانستان در زولانهٔ اطاعت و فرمان‌برداری محض از سران کشورهای غربی نیست؛ امری که نه انسان آزاده آن را می‌پذیرد و نه منطقی و عقلانی است.

او فرانسه را ـ همان‌طور که پدرش آن را در گذشته حامی و نجات‌بخش می‌دانست و بارها این ادعا را از زبان پدرش تکرار می‌کند ـ تنها راه‌حل و گزینهٔ تحول و تغییر می‌داند؛ اما نمی‌داند که وقت این قصه‌سرایی‌ها گذشته و گوش‌ها برای شنیدنش پُر شده است.

او با بیان این‌که مردم جهان از اوضاع داخلی افغانستان اطلاعی ندارند یا آنچه نشان داده می‌شود برعکس واقعیت است، می‌خواهد موضع کمک‌طلبی خودش را تقویت کند؛ اما نمی‌داند که امروزه رسانه قدرت واقعی در جهان است و چیزی از چشم جهانیان پنهان نمی‌ماند. رشد اقتصادی افغانستان، تأمین امنیت سرتاسری، پیش‌رفت در عرصهٔ تعاملات سیاسی و اقتصادی و حتی حفظ تمامیت ارضی، گوشه‌ای از تمام آن چیزی است که پس از پایان اشغال و طرد اشغالگران از افغانستان رقم خورده و ملت شریف افغانستان به این مهم اذعان دارند و آن را واقعیت انکارناپذیر می‌دانند. تمام این واقعیت‌ها در رسانه‌های ملی و بین‌المللی انعکاس داده می‌شود و به سمع و نظر منصفان می‌رسد.

احمد مسعود نمی‌داند که تنها با این سخنان، ضعف و سستی و حتی بی‌چارگی خودش را به نمایش می‌گذارد و رفتن به حضور خارجیان و درازکردن دست کمک‌طلبی و حمایت‌خواهی از آنان فقط آشفتگی و ملالش را آشکار می‌کند؛ زیرا جهان غرب هرگز بدون حصول اطمینان از تأمین منافع و مصالح خویش دست حمایت به سوی کسی دراز نمی‌کند. غربیان هوشیارتر از آن هستند که بخواهند بدون درنظرداشت آیندهٔ اقدامات‌شان کاری کنند یا با سخنان جوانی تازه‌به‌دوران‌رسیده خام شوند و خودشان را در تنور ابتلائات و خطرات بیندازند.

هرچقدر این مخالفان فراری بیشتر تلاش کنند تا حمایتی جلب کنند یا کمکی دریافت نمایند، بیش از آن، تقصیر و ناکارآمدی خودشان را برملا می‌کنند و باعث می‌شوند کسی به آنان اعتماد نکند.

با حاکمیتی که افغانستان کنونی دارد، شکی نیست که جهان جانب احتیاط را در نظر می‌گیرد و به‌جای انداختن برگ برنده‌اش در صندوق مهره‌های سوخته، شانسش را در جانب تعامل عاقلانه و منطقی با حکومت فعلی افغانستان امتحان می‌کند و منافع دوجانبه را بیشتر به نفع خویش می‌داند.

پس تمام این نشست‌ها و گفتمان‌ها چیزی جز طرحی بی‌فایده و بی‌نتیجه نیست و سودی در بر نخواهد داشت و به‌جای نفع، به ضرر مخالفان تمام خواهد شد.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version