پس از فروپاشی رژیم جمهوریت، بزرگ‌ترین دغدغهٔ کشورهای همسایه و حتی جهان، فعالیت گروه‌های مسلح خارجی علیه کشورهای دیگر از خاک افغانستان بود؛ نگرانیِ بی‌اساسی که حاصلِ تبلیغات گستردهٔ اشغالگران و اجیران‌شان طی بیست سال جمهوریت به‌شمار می‌رفت.

از زمان روی‌کارآمدن حکومت جدید، اگرچه این دروغ پوشالی فرو ریخت و حقیقتی که در لابلای تبلیغات دشمنان این ملت پنهان شده بود روشن گردید، اما هنوز هم گاهی، علی‌رغم نبود هیچ‌گونه ثبوت و مدرک، چنین اتهاماتی توسط حلقه‌هایی معین علیه حاکمیت جدید مطرح می‌شود تا از این طریق به امیال پلید خویش دست یابند.

اما پرسش این‌جاست که ادعاهای مضحک مبنی بر وجود تهدید از خاک افغانستان، توسط چه کسانی و با چه هدفی نشر و پخش می‌شود؟ پرسشی که در این یادداشت به آن پرداخته می‌شود.

بدون شک، حکومت جدید نه در گفتار بلکه در عمل ثابت کرده است که افغانستان کشوری کاملاً امن است. همان‌گونه که مردم در سایهٔ امنیت و آرامش به‌وجودآمده، زندگی آرامی سپری می‌کنند، کشورهای همسایه نیز با هیچ‌گونه خطری از جانب افغانستان مواجه نخواهند شد.

همین امر سبب شد تا با گذشت مدت‌زمانی نه‌چندان زیاد، اکثر همسایگان افغانستان حقیقت موجود در این کشور را پذیرفته و به‌سوی تعامل، ارتباط و همکاری با حکومت جدید افغانستان گام بردارند.

در این میان، تنها تاجیکستان بود که شایعات را بر حقیقت ترجیح داده و در برقراری روابط با حکومت جدید افغانستان تأخیر نمود؛ اقدامی که اکنون نشانه‌هایی از تغییر در آن دیده می‌شود؛ مانند سفر اخیر والی بلخ به تاجیکستان؛ سفری که برای مخالفان حکومت جدید افغانستان زنگ خطری جدی تلقی می‌گردد.

اکنون که روند تعامل میان حکومت جدید افغانستان و کشورهای منطقه، از جمله تاجیکستان، سرعت گرفته است، برخی چهره‌های وابسته به رژیم پیشین که از این روند نگران‌اند، می‌کوشند با دامن‌زدن به روایت‌های کهنه و تکراری از «ناامنی در افغانستان»، مشروعیت حکومت جدید را زیر پرسش ببرند؛ افرادی مانند ظاهر اغبر، سفیر رژیم جمهوریت در تاجیکستان و از چهره‌های نزدیک به آنچه «جبههٔ مقاومت» خوانده می‌شود.

اغبر به‌تازه‌گی در واکنشی غیرمستقیم به سفر والی بلخ به تاجیکستان و افزایش تماس‌های رسمی میان دو کشور، به اظهارات معاون سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) استناد کرده و تلاش نموده است از زبان او نگرانی‌هایی دربارهٔ تهدیدهای امنیتی از خاک افغانستان مطرح کند.

اکنون که در پرتو سیاست‌های واقع‌گرایانهٔ امارت اسلامی، بسیاری از کشورهای منطقه و فراتر از آن، حقیقت امنیت، ثبات و نظم نوین افغانستان را پذیرفته‌اند، کسانی چون اغبر در موقعیتی قرار گرفته‌اند که نه جایگاه رسمی دارند و نه پایگاه مردمی. در چنین وضعیتی، چنگ‌زدن به مفاهیمی چون «تهدیدهای منطقه‌ای» تنها کوششی است برای حفظ بقای سیاسی و جلب توجه محافل خارجی‌ای که در گذشته از آنان حمایت می‌کردند.

ادعای اغبر مبنی بر وجود تهدید از خاک افغانستان، با اعتراف خودش مبنی بر اینکه اعضای همان سازمان پیمان امنیت جمعی روابط رسمی با امارت برقرار کرده‌اند، به‌گونه‌ای آشکار متناقض است.

به‌راستی چگونه ممکن است کشوری که از دید آنان «منبع تهدید» است، در سطح دیپلوماتیک به رسمیت شناخته شود و سفارت‌خانه‌های آنان در اختیار حکومت فعلی قرار گیرد؟ این تناقض، نه تنها ضعف استدلال، بلکه آشکارکنندهٔ هدف پنهان اوست: حفظ عنوان سفیر پیشین، نگهداشتن جای پا در رسانه‌های خارجی، و تلاش برای جلب کمک‌های مالی با شعار «مبارزه با ناامنی».

واقعیت این است که امروز افغانستان، بر خلاف گذشته، نه تنها از حضور نیروهای مسلح خارجی پاک شده، بلکه در نتیجهٔ سیاست‌های درست امنیتی، از هرگونه تهدید علیه کشورهای همسایه نیز خالی است. همین امر سبب شده تا بسیاری از کشورهای عضو سازمان‌های منطقه‌ای چون شانگهای و پیمان امنیت جمعی، به‌تدریج به‌سوی تعامل سازنده با حکومت جدید افغانستان گام بردارند.

ارادهٔ تاجیکستان برای تعامل، بیش از هر چیز ناشی از درک واقعیت‌های تازهٔ منطقه است. دوشنبه خوب می‌داند که افغانستان امروز دیگر میدان رقابت قدرت‌های بیگانه نیست، بلکه کشوری مستقل است که در پی روابط متوازن، همکاری اقتصادی و ثبات مرزی می‌باشد. از همین‌رو، ادامهٔ مواضع خصمانه بر پایهٔ تحلیل‌های تاریخ‌گذشته، نه به سود تاجیکستان است و نه هیچ کشور دیگری در منطقه.

اما برای چهره‌هایی چون اغبر، که تمام هویت سیاسی‌شان با دوران جمهوریت پیوند خورده، پذیرش این واقعیت دشوار است. آنان می‌دانند که با گسترش روابط رسمی میان حکومت جدید افغانستان و تاجیکستان، آخرین پناهگاه سیاسی‌شان نیز از میان می‌رود. از همین‌رو به حربهٔ همیشگی خود، یعنی «سیاه‌نمایی امنیت افغانستان» پناه می‌برند.

با این حال، آنچه در میدان عمل دیده می‌شود چیز دیگری است: امنیت در سراسر کشور برقرار است، روابط خارجی در حال گسترش است و افکار عمومی منطقه دیگر به روایت‌های ساختگی امثال اغبر باور ندارند.

در نتیجه می‌توان گفت ظاهر اغبر و همفکران او با پافشاری بر روایت ناامنی، در تلاش‌اند «چوکی از دست‌رفته» را در قالب سفیر خودخوانده یا نمایندهٔ جبههٔ پوشالی مقاومت حفظ کنند. اما جریان واقعی سیاست منطقه‌ای از مسیر دیگری می‌گذرد؛ مسیری که بر پایهٔ واقعیت، تعامل و احترام متقابل بنا شده و همان راهی است که تاجیکستان نیز دیر یا زود ناگزیر به پیمودن آن خواهد بود.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version