نویسنده: رضوان معتصم

بغاوتگران و عناصر شروری که در مادیات، پروژه‌های خارجی و تعصبات قومی، منطقه‌ای، مذهبی، زبانی و سایر مسائل غرق شده‌اند، اکنون در مسیر نامعلومی با سرنوشتی مبهم در آستانه سقوط قرار گرفته‌اند. این افراد از زمان پدران و نیاکانشان، با نابودی افغانستان، فروش این کشور، به حراج گذاشتن عزت آن، خدمت به بیگانگان و ایجاد تفرقه میان اقوام، مذاهب، زبان‌ها و سمت‌ها، نفس‌های طغیانگر خود را سیر می‌کردند، کاخ‌های مجلل می‌ساختند و به عیش و نوش مشغول بودند، اما با سقوط جمهوری و فرار از وطن، آن‌چنان خوار و ذلیل شدند که به خیرات دیگران محتاج گردیدند.
سه سال می‌شود که این افراد در اردوگاه‌ها و کمپ‌های کشورهای غربی و سایر مناطق به خیرات کلیساها و معابد وابسته‌اند و در عین حال از همان‌جا ندای آغاز دوباره جنگ در افغانستان سر می‌دهند.

اگرچه آن‌ها در کمپ‌های خارجی مستقر هستند، اما مردم داخلِ افغانستان را تشویق می‌کنند که برای منافع بیگانگان بجنگند، تأسیسات عمومی را تخریب کنند، بدبختی ایجاد کنند، خون بی‌گناهان را بریزند و افغانستان را بار دیگر به میدان بزکشی خود تبدیل کنند. این افراد روزانه شبکه‌های جنایتکار مقیم غرب، نهاد‌های استخباراتی، شرکت‌های تولید سلاح و همچنین قاچاقچیان فاسد و جنایتکار را تشویق می‌کنند تا از آن‌ها حمایت کنند و در عوض، وعده می‌دهند که منافع شخصی این گروه‌ها در افغانستان تأمین خواهد شد.
اما پس از نزدیک به سه سال این آرزوهای پلید و ذلیلانه، اکنون این افراد دریافته‌اند که نه در افغانستان بازاری برای شعارهای دروغین، فریبنده و تاریخ‌گذشته‌شان باقی مانده و نه در خارج می‌توانند گروه‌های جنایتکار جنگ‌طلب و خریداران جنگ را پیدا کنند.

شر و فساد اکنون شکست شرم‌آور و ذلیلانه‌ای را با چشمان خود مشاهده می‌کند و همین وضعیت آن‌ها را به مرز جنون رسانده است؛ این افراد اکنون می‌دانند که دوران گذشته‌شان هرگز بازنخواهد گشت، دیگر نه پولی در کار است، نه پروژه‌های خارجی، نه قدرت و نه ثروت؛ نه محافظان فراوانی باقی مانده‌اند و نه دالرهای بی‌پایان؛ به همین دلیل، آن‌ها سرگردان و حیران به هر سو می‌دوند، اما هر چه بیشتر تلاش می‌کنند، بیشتر گمراه می‌شوند.

این وضعیت برای آن‌ها مشکلات روانی ایجاد کرده است که نمونه بارزش، درگیری‌ها، اتهامات و ناسزاگویی‌هایشان علیه همکاران خود است که در رسانه‌های اجتماعی مملو از آن شده است. این افراد نه در منطقه، نه در قوم، نه در زبان و نه در مذهب با یکدیگر توافق دارند، بلکه حرص و طمع آن‌ها چنان اوج گرفته است که حتی به یکدیگر حمله می‌کنند.

این سرگردانی و گمراهی، وضعیتی است که آن‌ها برای افغانستان می‌خواستند، اما امروز خودشان گرفتار آن شده‌اند. تمام بدبختی‌ها، تعصبات و تفرقه‌هایی که برای ملت متحد افغانستان آرزو می‌کردند، امروز گریبان‌گیر خودشان شده است. این وضعیت برای افغان‌ها از یک سو نویدبخش و از سوی دیگر عبرت‌آموز است؛ یعنی سرنوشت خائنان، معامله‌گران، مزدوران بیگانگان، کسانی که ارزش‌ها را زیر پا گذاشتند و عناصر شرور و ذلیل چیزی جز این نیست.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version