اصطلاح «سوپر پاور یا ابرقدرت» بارها در نشست‌های علمی و بحث‌های سیاسی به گوش مردم رسیده است. در اخیرین سال‌های قرن بیستم، اتحاد جماهیر شوروی یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های جهان بود که با تکیه بر توان نظامی، کشورهای زیادی را زیر سلطه آورد. استراتژی اصلی این امپراتوری، گسترش قلمرو و تسلط بر سرزمین‌های دیگر بود و به همین دلیل تصمیم گرفت افغانستان را نیز اشغال کند. این نقشه را با کمک مزدوران داخلی طرح‌ریزی کرده بودند تا «اژدهای سرخ» را بر ملت مؤمن افغانستان بتازانند.

اما مردم بیدار و باایمان افغانستان، بی‌آنکه سلاح و تجهیزات مدرن در اختیار داشته باشند، در برابر این قدرت عظیم ایستادند. با اتکا به ایمان، ارتش سرخ و مزدوران آن را شکست دادند. نتیجه این پایداری، فروپاشی کامل شوروی و تجزیه آن به روسیه و پانزده جمهوریت مستقل بود. این رویداد درخشان به‌ عنوان یک حقیقت انکارناپذیر در تاریخ افتخارات افغان‮ها ثبت شد و پس از فروپاشی امپراتوری بریتانیا، نام ملت افغانستان بار دیگر با شکست امپراتوری شوروی گره خورد.

از جهان دو قطبی تا جهان تک‌قطبی: در دوران دو قطبی جهان، یک‌ طرف شوروی و طرف دیگر ایالات متحده قرار داشت. این رقابت چند دهه ادامه داشت تا با فروپاشی شوروی، جهان زیر سیطره یک قطب قرار گرفت و آمریکا رهبری آن را به دست گرفت.

آمریکا از سابق برای ایجاد نظم جهانی تلاش می‌کرد و می‌خواست همه کشورها را زیر چتر «لیبرال دموکراسی» به شکل یک قریه جهانی اداره کند. برای رسیدن به این هدف، به زور، جنگ و فشار متوسل شد. در جهان یک قطبی فرصتی طلایی را دریافت تا خود را به‌عنوان رهبر جهان معرفی کند و تاج فرعونی قدرت را بر سر نهد.

جنگ غرور هژمونی: آمریکا که خود را قدرت بی‌رقیب جهان می‌دانست، با غرور به عراق و افغانستان حمله کرد. در افغانستان، نظام امارت اسلامی را سرنگون کرد و طالبان را در برابر دو گزینه قرار داد: مرگ یا زندان.

اما لشکر مقدس این سرزمین با دست خالی در برابر تمامی ناتو ایستادند. رهبرشان پیامی صریح به جهان فرستادند: «از صدر فهرست به انتهای آن خواهید آمد»؛ یعنی با یاری خداوند در افغانستان شکست خواهید خورد. بسیاری در آن زمان این سخن را جدی نگرفتند و حتی مسخره کردند، اما فراموش کردند که همین ملت چند سال پیش شوروی را نیز به زانو درآورده بود.

در دل بسیاری از مجاهدان مومن، وعده الهی همیشه زنده بود: «و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» ترجمه: بگو حق آمد و باطل نابود شد؛ به‌راستی که باطل نابودشدنی است.

ملت مؤمن افغانستان شجاعانه در برابر بزرگ‌ترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان ایستاد. بسیاری از تحلیلگران این نبرد را «جنگ غیرمتوازن» می‌خواندند؛ یک‌سو ائتلاف جهانی با تکنالوژی پیشرفته، بمب‌افکن‌های بی-۵۲، جت‌های جنگی و هزاران سرباز، و سوی دیگر مردم افغان که تنها سلاح‌شان ایمان و اراده بود.

جوانان این ملت راه افتخارآمیز نیاکان خود را ادامه دادند. از دل کوه‌ها بر اشغالگران حمله می‌کردند و به جای موشک‌های دوربرد، با امکانات محدود و سلاح‌های ساده، ضربات کاری وارد می‌کردند.

تفاوت سوپر پاور با هژمونیک پاور:
اکنون پرسش اساسی این است، قدرتی که در افغانستان شکست خورد، آیا تنها یک ابرقدرت بود یا فراتر از آن، یک هژمونیک قدرت؟

در علوم روابط بین‌الملل، «هژمونی» به برتری یک کشور در عرصه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک بر دیگر کشورها گفته می‌شود. یک هژمونیک پاور فقط یک کشور می‌تواند باشد، اما ابرقدرت ممکن است هم‌زمان چند کشور را شامل شود.

پس از فروپاشی شوروی، آمریکا یگانه هژمونیک پاور جهان شد و در همه عرصه‌ها جهان را رهبری کرد. اما شکستش در افغانستان، هم‌زمان با قدرت‌گیری دوباره روسیه و چین، هژمونی آن را به‌شدت تضعیف کرد.

قدرتی که با همراهی ۴۸ کشور دیگر در افغانستان جنگید، سرانجام به دست ملت مؤمن افغانستان شکست خورد. این پیروزی نه‌ تنها در برابر یک کشور، بلکه در برابر کل هژمونی سیاسی و نظامی جهان بود که در تاریخ، با نام ملت افغانستان ثبت شد.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version