عبدالمجید دوستی
دومین استوانهٔ محکم در ساختار یک کشور بعد از تأمین امنیت، پویایی اقتصاد است. رگ حیات و شریان شکوفایی یک کشور و خطه اقتصاد و منابع اقتصادی است‌. هرچقدر اقتصاد پا و ساق بگیرد و بنیه‌اش تقویت شود، به همان میزان نقش پیشرفت و ترقی در آن کشور پررنگ‌تر و پربازده‌تر می‌شود. در میدان مبادلات و معاملات جهانی و دادوستدهای کلان تجارتی با سرمایه‌گذاران ملی و بین‌المللی، اقتصاد پویا و بسترهای اقتصادی آینده‌دار و پول‌ساز حرف اول و آخر را می‌زند. وسعت‌بخشیدن به دامنهٔ اقتصادی در پهنهٔ کشور اولین گام در راستای تقویت رگه‌های اقتصادی است. اینکه بسترهای موجود آبادتر و بروزتر شود و بسترهای جدید و نوپا به شمار فعالیت‌های اقتصادی افزوده شود تا از طریق آنها کانال‌های متنوع و مختلف منابع موجود سرمایه‌های ملی بیشتر و داراتر شود.
نقش اقتصاد در جامعه آن‌قدر بااهمیت و کلیدی است که خداوند در کلام پاکش همواره آن را در کنار امنیت ذکر است و بعد از موجودیت یا تأمین امنیت، فوراً به بیان و ذکر اقتصاد و فراوانی نعمت‌های مادی و ارزش آن می‌پردازد؛ چنانکه فرموده است: «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً قَرْيَةً كٰانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهٰا رِزْقُهٰا رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكٰانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اَللّٰهِ فَأَذٰاقَهَا اَللّٰهُ لِبٰاسَ اَلْجُوعِ وَ اَلْخَوْفِ بِمٰا كٰانُوا يَصْنَعُونَ؛ و الله (اهالی) شهری را مثال زد که در آرامش و امنیت بودند و روزی فراوانی به آنان می‌رسید؛ پس ناسپاسی نعمت‌های الله را کردند و بدین ترتیب الله به سزای کردارشان طعم گرسنگی و ترس را به آنان چشاند.» (نحل: ۱۱۲)
آیا آنجا که خداوند کلام پیامبر و خلیلش، ابراهیم علیه‌السلام را نقل می‌کند که این دو رکن اساسی و پایه‌ای را برای سرزمین مبارک و مقدس مکه مکرمه طلبید و در سرلیست نیازهای جامعهٔ نوتشکیل قرار داد؛ چنانکه فرموده است: «وَ إِذْ قٰالَ إِبْرٰاهِيمُ رَبِّ اِجْعَلْ هٰذٰا بَلَداً آمِناً وَ اُرْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَرٰاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ؛ و آنگاه که ابراهیم گفت: ای پروردگارم، این سرزمین را اَمن بگردان و آن دسته از ساکنانش را که به الله و روز رستاخیز ایمان دارند، از میوه‌ها (و برکت‌های گوناگون) بهره‌مند بفرما.» (بقره: ۱۲۶)
این آیات ساختار مستحکم یک جامعه و کشور کامل و بدون‌نقص را در قالب دو چیز معرفی می‌کند که امنیت و اقتصاد است.
افغانستان در دوران‌های متفاوت تحولات بسیاری را تجربه کرده است و زیربنای ساختاری و اقتصادی‌اش بارها و بارها ضربه دیده است. در بیست سال اخیر نمی‌توان انکار کرد که کمک‌های کلان، مداوم و بسیاری از صندوق‌های جهانی در حق افغانستان و برای آبادانی آن صورت گرفت که از حد شمارش فراتر بود، اما نبود مدیریت درست و عدم حضور افراد سالم و وظیفه‌شناس در مقام‌های اجرایی و مدیریتی باعث شده بود که این پول‌ها در مرحلهٔ اول حیف و میل شود و در جیب افراد درجهٔ اول و کلیدی‌منصب قرار بگیرد و در مرحلهٔ دوم در اماکن و جاهای به‌ظاهر مناسب خرج و هزینه یا در حقیقت اسراف شود و هدر برود. این نابه‌سامانی باعث شده بود تنهٔ درخت نوکاشت اقتصاد در افغانستان خشک شود و از بهار سبزش تنها هیزم تَرش سهم هموطنان شود و بَر و سایه‌ای نداشته باشد.
اما خورشید خوشبختی همیشه پشت ابر تیره‌بختی نمی‌ماند و روزی نه روزی تلألؤ و درخشندگی آفتاب سعادت جهان را منور می‌کند و نوبت به شادزیستن و آسوده‌زیستن ملت شریف افغانستان هم می‌رسد.
این فرصتِ زندگی پرآسایش برای مردم افغانستان با حاکمیت امارت اسلامی مهیا و فراهم شد؛ زیرا دومین دستاورد مهم امارت اسلامی افغانستان پویاسازی و خودکفاسازی منابع اقتصادی کشور بود. مسئولان مخلص و مجاهد کشور بعد از روی کارآمدن، در نخستین اقدامات به تقویت شریان‌های اقتصادی کشور پرداختند. مهارکردن تورم ثابت و همیشگی و بالابردن ارزش ارز کشوری در مدت بسیار کم و پایین‌آوردن قیمت خریدوفروش دلار در بازارها را می‌توان نمونه‌های قابل‌ذکر و برجسته در عرصهٔ کارآمدسازی اقتصاد کشور قلمداد کرد و در کارنامهٔ ملی کشور به ثبت رساند و زیر بیرق افتخار‌آفرینش آرامید.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version