نویسنده: وحیدالدین حیدر
هفتهٔ گذشته، هیئتی از طرف ا.ا.ا به سرپرستی ملاعبدالغنی برادر در مراسم‌ تشییع جنازهٔ رییس جمهور ایران؛ ابراهیم رئیسی و امیر عبداللهیان شرکت کردند.
هیچ کسی بر غم آنان، حسن همسایگی و اخوت اسلامی تبصره نکرد، بلکه متاسفانه بسیاری از آگاهان، تحصیل‌کردگان و افراد متخصص بر کفش‌های آنان تبصره کردند، یکی می‌گفت کفش‌های ورزشی به پا کردند دیگری‌ می‌گفت: چادر (لنگ) را بر شانه‌های آنان ببینید، آن یکی دیگر جامهٔ وطنی‌شان را مایهٔ توهین به آداب دیپلوماتیک گفتند.
آنان، اما بجای اینکه بر سرها، مغزها و سیاست‌های طالبان تمرکز کنند، بدبختانه دربارهٔ کفش‌های طالبان سخن گفتند و تمسخر کردند.
بدتر اینکه مقامات فراری افغانستان هم به لباس‌های آنان تمسخر می‌کردند، اما یک لحظه فکر نمی‌کردند که همین افراد ساده و قریه‌ای پوزهٔ یک ائتلاف بزرگ بدماش را به خاک مالیدند، همین مقامات را فراری دادند که در افغانستان با پول خیرات، کت و پتلون و نیکتایی‌های برند و ساعت‌های دستی می‌خریدند، و عطرهای برند استعمال می‌کردند لحیه و موهای‌شان استایل غربی در دبی می‌زدند، لحیهٔ خود را همانند خارجی‌ها می‌تراشیدند، اما همین طالبان آن‌‌ها را فراری دادند، در جهان اعتماد نسبت به آنان را ضرب صفر کردند، به راستی هم طالبان جنگ را بردند و هم میدان‌های سیاسی را، امروز که در میدان‌هوایی‌های جهان فرش‌های قرمز جلوی‌شان پهن می‌کنند نتیجهٔ قربانی خون همان سرهاست.
شما فراری‌های فشن را خطاب می‌کنم: شما لنگ گاندی را رسم جامعهٔ هندی می‌دانید، حجاب صدراعظم بنگلادش را راز حکمت آن می‌دانید، جامهٔ تنگ مودی را عنعنات فرهنگی آنان می‌دانید، شما چپن ایرانی و عمامه را میراث فرهنگی ایران می‌دانید، اما کفش‌های ملا برادر، جامه و عمامه‌‌اش را مسخره می‌کنید، نتیجتا در عقل شما یک بام و دو هوا حک شده است.
قربان شوم خدارا یک بام و دو هوا را!

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version