ابوعثمان غزنوی
در این اواخر، برخی از مراجع رسمی و غیررسمی جمهوری اسلامی ایران زیر نام دیپلومات، روزنامه و … تبلیغات زهرآگین را در برابر افغانستان و امارت اسلامی به راه انداخته و با نشر و پخش اطلاعات نادرست و دور از واقعیت، باعث برهم زدن روابط میان این دو کشور میگردند. در تازهترین مورد از همچو تبلیغات زهرآگین، رضاامیری مقدم سفیر ایران در پاکستان روز گذشته حین سخنرانی در مرکز مطالعات امنیتی پاکستان گفت، گویا امارت اسلامی افغانستان از اشتباهات گذشتۀ خود درس عبرت بگیرد و به اصطلاح وی، تلاش نماید بر تمام قلمرو افغانستان کنترول خود را محقق نماید. او در ادامۀ سخنرانیاش افزود، امارت اسلامی افغانستان باید تلاش نماید، تا با کشورهای همسایه همانند روسیه، چین و پاکستان فضا اعتماد به وجود آورد. در این مورد که سخنان بهرامی تا چه سرحد با واقعیتها همسویی و همخوانی دارد، تبصره نمیکنم؛ زیرا همه میدانند که این اظهارات جز دروغ و کذب محض چیز دیگری نیست. از شرق تا غرب، از شمال تا جنوب، تمام کشورهای جهان به این معترف اند که افغانستان بعد از نیم قرن زیر پرچم و قیادت واحد قرار گرفته و حتا یک انچ زمین هم از کنترول امارت اسلامی افغانستان خارج نیست. به هر حال، این نخستین یاوهسرایی و اظهارات دور از واقعیت یک مقام دیپلوماتیک و رسمی جمهوری اسلامی در برابر امارت اسلامی افغانستان نیست. این در حالی است که افزون بر کاظمی قمی نماینده و سفیر ایران در افغانستان که صبح و شام بر دهل «حکومت همهشمول» در افغانستان میکوبد، بهرامی سفیر سابق این کشور در افغانستان نیز در چارچوب یک موقف عقدهمندانه، خواست به واقعیتهای عینی افغانستان رنگ دیگری بدهد. واقعیت امر این است که افغانستان امروز زیر حاکمیت امارت اسلامی، اگر فرصتی برای مردم افغانستان است، برای کشورهای همسایه حتا منطقه و جهان به ویژه جمهوری اسلامی ایران نیز است. همه می دانند که کشورهای همسایه و منطقه قبل از پیروزی امارت اسلامی با انبوهی از چالشهای امنیتی در راستای امنیت ملی خود از ناحیۀ افغانستان رو به رو بودند. افغانستان آن روز با شرایط دشوار و پیچیدهیی که داشت، به مرکز تختهخیز و ثقل نفوذ امریکا و به تبع آن کشورهای غربی و ناتو تبدیل شده بود. دستگاهها و شبکههای استخباراتی کشورهای قدرتمند بیش از دیگران، در راستای مدیریت اوضاع این کشور دست برتر داشتند که با توجه به این مسأله، کشورهای همسایه و منطقه طوری که دیدیم، طبعا از آن متضرر میشدند که مثالهای زندۀ آن، وارد شدن با قدرت خوارج داعشی در قلمرو افغانستان و سهیمگیری آن در معادلات نظامی و امنیتی و نیز حضور گستردۀ گروهها و شبکههای جرمی و مافیایی بود که هر لحظه مایۀ تهدید بالفعل برای کشورهای همسایه و منطقه پنداشته میشدند. ولی با پیروزی امارت اسلامی افغانستان، نظام یکپارچه و مستقل شکل گرفت؛ جزیزههای قدرت در افغانستان از بین رفت، آدرس واحد، مسؤول و مطمین برای تعامل کشورهای همسایه، منطقه و جهان با افغانستان به وجود آمد. تهدیدات موجود برای کشورهای همسایه و منطقه منجمله پایگاههای دایمی امریکاییها و حضور شبکههای جرمی و مافیایی از بین رفت؛ به کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر که نه تنها برای منطقه بلکه کشورهای جهان خطر جدی تلقی میشد، نقطۀ پایان گذاشته شد. امنییت سراسری و ثبات استقرار یافت، در چارچوب همچو فضای مطمین زمینۀ سرمایهگذاری و تجارت مشروع برای تمام سرمایهگذاران از جمله تجار کشورهای همسایه و منطقه مساعد گردید. آنچه در سطور بالا به آن اشاره شد، شمهیی از فرصتهای به وجود آمده بعد از حاکمیت امارت اسلامی افغانستان برای کشورهای جهان به ویژه کشورهای همسایه است. بر کشورهای همسایه و منطقه به ویژه جمهوری اسلامی ایران لازم بود، تا با توجه به فرصت به وجود آمده، در گام نخست در راستای به رسمیتشناسی امارت اسلامی افغانستان از دیگران پیشگام میشد، و در راستای تقویت ثبات به وجود آمده در افغانستان که به شمول ایران به نفع تمام کشورهای همسایه است، تلاش به خرچ میداد. ولی طوری که دیده میشود، جمهوری اسلامی ایران با رویکرد «کوبیدن به میخ و نعل»، از سویی از وضعیت به وجود آمده در افغانستان ابراز رضایت کرده و در پی روابط دوستانه با امارت اسلامی است، اما از سوی دیگر، با توجه به اینکه در پی تحقق اهداف و منافع غیرمشروع خود در افغانستان نیز است، با تعقیب و برنامهریزی همچو سیاستهای منافقانه و دو رو، میخواهد امارت اسلامی افغانستان را زیر فشار قرار دهد، تا باشد به اهداف و منافع غیرمشروع خود در افغانستان دست یابد. دستگاهها دیپلوماسی جمهوری اسلامی ایران باید بداند که امارت اسلامی افغانستان با مبارزۀ بیست سالهاش با ابرقدرتترین کشور جهان (امریکا جمع ناتو و متحدان شرقی و غربی آن)، در هیچ مقطع و شرایطی در برابر خواستهای شیطانی آنها تسلیم نشد؛ مگر اینکه آنان را وادار به تسلیمی در برابر خود ساخت. امریکا و همقطاران استعماریاش که در پی تحقق اهداف و منافع نامشروع و اشغال کشور بودند، با رو سیاهی و شرمندهگی تمام در نهایت مجبور به فرار از افغانستان شدند و هیچ سیاست فشار و زور آنان نتیجه بخش نبود. اگر جمهوری اسلامی به این فکر باشد که با همچو سیاستهای دوقلو و منافقانه امارت اسلامی را زیر فشار قرار داده و در نتیجه به اهداف نامشروعش دست خواهد یافت، حقا که این محال است و بدون نتیجه. امارت اسلامی با اتخاذ سیاست تعامل، و پالیسی مبتنی بر احترام متقابل، در پی تامین روابط دوستانه با تمام کشورهای همسایه، منطقه و جهان بوده و متعهد به تحقق اهداف و منافع مشروع تمام کشورها در افغانستان است. بنابراین، دستگاههای دیپلوماسی ایران باید به این درک برسند که با تعقیب همچو سیاستهای منافقانه و دو از عقلانیت- که مقام و مرجع آن از روابط دوستانه با امارت اسلامی صحبت میکند، و مرجع و مراجع دیگر، به تبلیغات زهرآگین در برابر امارت اسلامی اقدام مینمایند- به جزء تیره شدن روابط میان دو کشور که بیش از همه به ضرر ایران و به نفع دشمنان مشترک هر دو کشور خواهد بود، هیچ دستاوردی نخواهند داشت.