نویسنده: غلام‌نبی فروزان

وقتی وارد بازار می‌شویم، همیشه دنبال جنس اصل و باکیفیت می‌گردیم و برای خریدنش هر مبلغ گزاف و بالا را هم می‌پردازیم، اما همین جنس را از نوع تقلبی و کپی زیر قیمت بازار و حتی با امتیازات فراوان نمی‌خریم و راضی به پرداخت مبلغش نمی‌شویم

داستان تلخ و شیرین هر دو نشست ویانا و نشست دوحه از همین قرار است. یکی در سمت سنگین ترازو قرار دارد و توجه‌ها به سمت آن معطوف است و دیگری نقش بدلکار را بازی می‌کند و اصلاً در قاب نگاه‌ها جا برایش خودش پیدا نمی‌کند.

نشست ویانا همان جنس پرزرق‌وبرق اما تقلبی است که هرچقدر برایش تبلیغات کردند و اسپانسرش شدند، سودی نبخشید و درزی را پر نکرد. اصلاً در بازار تبادلات جهانی که سخن‌شان وقعی دارد و تصمیم‌گیری‌های‌شان ارزشمند است، دیده یا شنیده نشد.

اما در آن سوی این قصهٔ تلخ و شیرین نشست‌ها، نشست دوحه را داریم که در همین یکی‌دو روز آینده قرار است برگزار شود. این نشست از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است، هم برای اشتراک‌کنندگان و نمایندگان سایر کشورها هم برای حکومت افغانستان.

برگزاری نشست ویانا هم‌زمان یا قریب به زمان نشست دوحه، درحقیقت طرحی ناکام و خنثاشده برای کم‌رنگ‌کردن یا بی‌اثرکردن نشست دوحه بود، اما برگزارکنندگان آن نشست کذایی و نمایشی نمی‌دانستند که دیگر تشت بی‌عزتی و بی‌آبروی‌شان از بام اعتبار و اعتماد افتاده است و کسی داخل پیالهٔ شکسته‌شان آب یا چایی نمی‌ریزد.

واکنش‌های ضعیف و تحلیل‌های پراکنده از نشست ویانا نشان عملکرد ناصواب اهالی آن داشت که هم در سیمای افسردهٔ شرکت‌کنندگان هم در میزان کم رسانه‌ای‌شدن واقعات نشست مذکور مشهود بود؛ اصلاً دیدگاه‌های اهل فن و مسلک و نظر آگاهان و دانایان امور را به خودش جلب نکرد و راهگشا واقع نشد و رهی به دهی نبرد.

ولی وقتی به نشست پیش‌رو نگاه می‌کنیم و سطح واکنش‌ها و انتظارها را پیش از آغاز و شروع نشست بررسی و رصد می‌نماییم، به تفاوت فاحشی در اهمیت‌داشتن و بازخوردخوردن و مهم‌بودن این نشست برمی‌خوریم.

اینجاست که بازماندگان طرح اشغال و نان‌خوران سفرهٔ جنگ باید بدانند که دیگر بس است و بیشتر از این نباید سینه چاک کنند و روی قبری گریه نمایند که مرده داخلش نیست و نوحه‌خوانی‌شان برای هیچ و پوچ است.

به‌جای آن، از تخت غرور و تکبرشان به زیر بیایند و با یک عذرخواهی و عرضهٔ نامهٔ ندامت‌پیشگی‌شان، دوباره به آغوش وطن برگردند و حداقل باقی‌ماندهٔ عمرشان را داخل وطن‌شان سپری کنند.

مطمئن باشند که با برگشتن‌شان به وطن هرگز به مشکلی و تعقیب و گریزی برنمی‌خورند و تهدیدی آنان را به چالش نخواهد کشید، بلکه امنیت‌شان تأمین خواهد شد و به زندگی معمولی‌شان ادامه خواهند داد؛ مثل بسیاری از هم‌قطاران‌شان که در وطن ماندند و با آرامش زندگی می‌کنند.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version