نویسنده: امان معروف
امرالله صالح، معاون اول جمهوریت سرنگونشده و جاسوس سابق سی آی ای، اخیراً با توجه به اختلافات و مشاجرات بین ایالات متحده، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو ناتو بر سر مسائل بینالمللی، نگران است که این سازمان از هم بپاشد. او گفته است که اخیراً با توجه به این اختلافات، انتقال جلسات مهم از بروکسل، مقر اصلی ناتو به پاریس و لندن و همچنین شکاف بین ایالات متحده و سایر متحدان، به نظر میرسد که این سازمان در حال از دست دادن مرکزیت خود است. امرالله صالح افزوده است که تنها چند روز قبل از سقوط جمهوریت، این نگرانی را با نماینده ناتو در میان گذاشته بود و او پذیرفته بود که اگر به رهبران جمهوریت خیانت کنیم، ناتو از هم خواهد پاشید.
از لابیگری صالح برای بقای ناتو، حالت مضطرب، نگران و آشفته او به خوبی نمایان است. پس از آنکه اعتماد آمریکا و سایر کشورهای غربی به صالح و همکارانش از بین رفت و با کشمکشهای داخلی مواجه شدند، تنها امید صالح و همکارانش ناتو بود، به این امید که در این سازمان، دوستان قدیمیشان دست یاری به سوی آنها دراز کنند؛ دوستانی که او در افغانستان دو دهه تمام به آنها خدمت کرد و برای حفاظت از منافع آنها تلاشهای خستگیناپذیری انجام داد. اکنون که او میبیند این تنها کشتی امیدش نیز در حال غرق شدن است، فریادهای خود را برای نجات آن و بیان حالت و وضعیت آشفتهاش آغاز کرده است.
این لابیگری بیمعنا و بیفایده صالح از چند جهت بینتیجه است؛ اولاً اینکه صالح اکنون نه حاکم هیچ کشوری است، نه صلاحیت اجرایی دارد، نه معجزهای میتواند بکند که صالح به درد ناتو بخورد، البته آن زمانی که به کار میآمد و میشد از او استفاده کرد، خوب استفاده شد و او هم به خوبی خدمت کرد، اما صالح اکنون شب و روز را در یک کشور بیگانه به مسافرت سپری میکند، مردمش در وطن از شر او در امان شدهاند، آن دبدبه سابق را ندارد، اکنون یک فرد است و حتی نگران ویزا و اقامت خود است، بنابراین تمام این تلاشها و لابیگریها فقط حالت آشفته او و حالت برآورده نشدن رویاهای خیالی او را نشان میدهد.
دوم اینکه وضعیت بقا و فروپاشی ناتو هیچ ارتباطی با تصمیمات، لابیگریها، عذر و زاریهای امرالله صالح و دیگر مزدوران شبیه او ندارد. ناتو مشکلات بزرگی دارد که یکی از آنها شکست بیسابقه در افغانستان بود. ناتو مشکلات بزرگ بینالمللی و اختلافات داخلی خود را حل و فصل خواهد کرد و از بین خواهد برد. مشکل ناتو در آنجا مربوط به کشمکش داخلی آنهاست که در آن بیشتر هر کسی برای حفاظت از منافع خود تلاش میکند.
امرالله اولاً خود اقرار میکند که ناتو و دیگر باداران آمریکایی و غربیاش به او خیانت کردهاند، اما باز هم دامن آنها را گرفته و برای فروپاشی احتمالی آن اشک میریزد. او از وضعیت اوکراین و زلنسکی عبرت نمیگیرد که همین ناتو، آمریکا و غربیها آنها را به چه حالت و سرنوشتی دچار کردند، چه بلایی سرشان آوردند، کشورشان را چگونه تکه پاره کردند و اکنون چگونه از استخوانهای باقیمانده آنها محافظت میکنند و بر سر آن با دیگران معامله میکنند!؟
ناتو همین را برای افغانستان هم میخواست؛ ناتو میخواست پس از شکست شرمآور در افغانستان، این کشور را دوباره به جنگ داخلی بکشاند و مانند دهه نود، دوباره آن را توسط قراردادیهای خود مانند امرالله ویران کند، اما از آنجایی که حاکمان جدید کشور در این زمینه هوشیاری به خرج دادند، این طرح آنها را خنثی کردند و برخلاف طرح آنها و مزدوران، یک حکومت مرکزی قوی ایجاد کردند، از جنگ داخلی و تجزیه احتمالی جلوگیری کردند، اجازه خونریزی ندادند و جلوی غارت و چپاول را گرفتند.
اشک ریختن صالح برای وضعیت کنونی ناتو و لابیگری او برای نجات آن، تنها به این دلیل است که او امیدوار است که ناتو از او حمایت کند تا دوباره افغانستان را به میدان جنگ و عرصهای برای پیادهسازی اهداف شوم خود تبدیل کند، منافع او را حفظ کند و در عوض میلیونها دالر از ناتو دریافت کند. این آخرین امید و دلیل اوست، و بس!
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.