عبدالمجید دوستی
هر کشوری که ذخیرهٔ آثار تاریخی و آرشیف ملیاش مملو باشد، قامت اعتبارش در جهان چند سروگردن از سایر کشورها بلندتر است. از دیدهٔ انصاف به دور نیست که هرگاه کشوری اشغال شده و زیر زور و ستم دشمنان قرار گرفته است، یورشآوران در اولین اقدام به تخلیهٔ آثار باستانی و انتقال آنها به کشور خودشان همت گماردهاند؛ زیرا در کنار تقویت رگههای اقتصادی و مایهگذاشتن از سرمایههای بهسرقترفته، وجههٔ تاریخی خودشان را ثروتمند جلوه داده و از دردستداشتن آثاری گرانبها بر خود بالیدهاند. غافل از اینکه هر اثر دزدیدهشدهای حامل فرهنگ و رسوم خاصی است که صبغهٔ تاریخی بهخصوصی را نشان میدهد؛ زیرا هر کشوری به امتداد تاریخ مکتوب و آثار باقیماندهٔ از آن اعتبار و ارزش ملی و بینالمللی دارد. هر کشوری در داشتن و نگهداشتن چنین آثار ارزنده بسیار میکوشد و از تمام توان فنی و مالی در ازدیاد عمر و مانایی آنها کار میگیرد. مشخص است که هر اثری به مرور زمان و به تأثر از اوضاع جوی و محیطی دچار فرسایش و ریزش میشود و آهستهآهسته کنهگی بر سیمایش میچربد. اینجاست که دولتها و حکومتها برای حفاظت از این آثار تاریخی و آبدههای ملی راهکارها و رهنمودهای مدرن و شیوههای معاصر را به کار میگیرند.افغانستان نیز به قدر قامت رعنای خودش تاریخ پربار دارد و هر ورق دفترش با سطور افتخار نوشته شده است. اگر نوک این ریسمان را بگیریم و به گذشته بیرون برویم، به تاریخی به امتداد پنج هزار میرسیم که پستوبلندهای بسیار را تجربه کرده و از سر گذرانده است. از قلمروهای بزرگ و وسیع گرفته تا ترسیم تصویر دیانت و شجاعت ملت افغان و آوازهٔ آنان در اطراف و اکناف، این تاریخ ادامه دارد. قطعاً این تاریخ طولانی در قالب آثار نوشتهشده یا آثار بجامانده امروز هم دیده میشود و روایتگران راستین گذشته و سابق پرافتخار افغانان است. برای همین قدر و منزلتی که تاریخ در بستر سیاست ملی و ارزشهای فرهنگی دارد، باید از آنها حفاظت شود.امارت اسلامی مصمم است که از این تاریخ پربار حفاظت کند و از محو و نابودی آنها جلوگیری کند؛ بههمینمنظور، به ترتیب اولویت یا شدت ضرورتِ ترمیم و تعمیر، به این پروسهٔ ارزشمند ترتیب اثر داده است. این اهمیت قایلشدن به آثار تاریخی، درصورتیکه با اصول اسلامی در تضاد و تعارض نباشد، مسئولیتی ملی است.