افغانستان در سایهٔ اشغال و سلطهٔ نظام جمهوریت، تنها شاهد ویرانی زیرساختها و طوفان خونین نسلکشی نبوده است؛ بلکه این دو پدیده روان مردم را برهم زدند، عقایدشان را به تاراج بردند، وجدانهایشان را خاموش ساختند و آنان را با تسخیر و غفلت عادت کردند. به چهرههای بسیاری از مردم، رنگهایی تازه بخشیدند و در عمق جانها، بذر دشمنی و عقده را در برابر دین، هویت و مردم خود کاشتند.
در طول بیست سال تجاوز آمریکا به افغانستان، جمعی از افراد، زادهٔ امتزاج اشغال، جمهوریت، عقدهها و مادیتپرستی، سر برآوردند. اینان در نقاب دین، فتوا و مذهب، نقش ابزارهای تبلیغاتی غرب را ایفا کردند. از جمله این افراد حبیبالله حسام است که خود را رهبر شورای علمای جبههٔ مقاومت میخواند، اما در عمل، به سمت مسلک خطابت برای پیشبرد اهداف استخباراتی بیگانگان هدایت شده است.
اگرچه مفردات اسلامی بر زبان این شخص جاری میشود، اما او از مفاهیم اصلی این اصطلاحات فاصله میگیرد و بیوقفه میکند تا بذر فتنه را در میان مردم کشت کند. بسیاری از اصطلاحات شرعی را برای رسیدن به مقاصد سیاسی و عقدهای خود تحریف میکند، این یک بازی خطرناکی است؛ اگر زبان دین به ابزاری برای عقدهگشایی، اهداف سیاسی و استخباراتی، و انتقام شخصی تبدیل شود، آن زمان این شکل آشکار فتنه است.
حسام که خود را در چهرهٔ یک شخصیت روحانی و عالم دینی به نمایش میگذارد، در واقع بخشی از ماشین تبلیغاتی سازمانهای استخبارتی خارجی است. او با سخنان اخیر خود، تلاش کرده است حکومت سرپرست را از نظر عملکرد، باورها و اندیشهها، تهدیدی مشابه با داعش برای منطقه، جهان و مردم افغانستان معرفی کند. از این اقدام او مشخص میشود که بخشی از پلان کاری سازمانهای استخباراتی خارجی در حال اجرا است؛ زیرا پیش از این، حسام در سخنان خود، بارها و گهگاه برای گروه تکفیری داعش لابیگری کرده و عملیات و حملات هدفمند حکومت سرپرست علیه داعش را به نقد کشیده و حکومت سرپرست را در این زمینه به بیانصافی متهم کرده است.
حسام که اکنون در غرب از آسودگیهای اجتماعی و اقتصادی و لذت زندگی آرام بهرهمند است، از همان پناهگاه امن خود، فلسفهٔ آتش و باروت را تبلیغ میکند، افغانها را به جنگ فرامیخواند و به این شیوه میخواهد عقدههای خود را تغذیه و به اهداف شوم برسد. این در حالی است که برای مردم خود فتوای جنگ صادر میکند، اما فاصله فزیکی و جسمانی او تا صحنهٔ جنگ، به هزاران کیلومتر میرسد.
لذت بردن از امنیت، قانون و رفاه غرب و سپس تبلیغ جنگ، تکفیر و شورش از آنجا، نه تنها نشانهای از نفاق است، بلکه همگامی تبلیغاتی با پلانهای است که غرب آن را دنبال میکند و برای آن هزینه کرده و افراد را تربیت نموده است.
اظهارات اخیر حسام کاملاً واضح است؛ نه در آن نشانی از خیر ملی دیده میشود و نه قصدی برای اصلاح. این نوعی خطابت، خطابت شخصی و عقدهای است که هدف آن نجات ملت از مشکلات نیست، بلکه هدفش بازگرداندن معادله قدرت به گونهای است که او در آن نقش مهمی ایفا کند. انتقادات حسام نه از نگاه دلسوزی است، نه تقوا و نه مصالح ملی را دنبال میکند. او یکی از جملهٔ افرادی است که برای رسیدن به قدرت، بر سر وجدان، اصول و حتی دین معامله میکند.
در نهایت باید گفت که حبیبالله حسام نه خواستار اصلاح است و نه نمایندهٔ دین، بلکه سخنوری است که برای پیشبرد برنامههای غرب، از زبان تکفیر، روحیه تفرقه مذهبی و احساسات عقدههای شخصی کار میگیرد. اگر چنین چهرههایی در میان ملت برملا نشوند، تهدیدی جدی برای سلامت فکری مردم خواهند بود.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.