جبهه مقاومت بار دیگر همانند گذشته در مسیر نابودی قرار گرفته است. اگر نگاهی به ساختار این جبهه بیندازیم، خواهیم دید که همان جنگسالاران دیروز و چهرههای سیاه گذشته، اکنون نیز در رأس آن حضور دارند؛ کسانی که سالهاست ملت افغانستان از آنها متنفر و بیزار است، برای رسیدن به قدرت و منافع مادی، به دستههای گوناگون تقسیم شدهاند، چاقو بر گلوی یکدیگر نهادهاند و حتی تاریخ از ترورهای مرموز و پنهانیشان حکایت دارد. شکلگیری چنین وضعیتها دلایل مشخصی دارد که باید به موقع برای مردم، بهویژه نسل جوان، روشن شود. در این میان، میل به قدرت و ثروت یکی از مهمترین و برجستهترین عوامل درون جبهه مقاومت به شمار میرود.
افرادی که در جبهه مقاومت گرد هم آمدهاند، همان قاتلان مردم بیگناه افغانستاناند. تاریخ گواه است که این گروه در قبال منافع مالی، کشور را به ویرانی کشاندند، هزاران افغان را آواره ساختند، داراییهای ملی را غارت و به هویت و افغانیت پشت کردند، کابل را به خاک و خون کشیدند و در آن رودهایی از خون جاری ساختند؛ تمام این فجایع را برای رسیدن به ثروت و منافع مادی مرتکب شدند.
رهبران و اعضای این جبهه، تشنگی سیریناپذیری برای قدرت دارند؛ کافیست قدرت به دستشان بیفتد، آنگاه حاضرند هر چیز دیگری را فدا کنند. برای آنان، آبرو و عزت در برابر قدرت هیچ ارزشی ندارد. خیانت به کشور، قتل انسانهای بیگناه و وطنفروشی، اعمالی است که در تاریخشان بهروشنی ثبت شده است. با دامنزدن به اختلافات قومی، نژادی و منطقهای، سالها ملت افغانها را به جان هم انداختند و در نهایت، با استفاده از همین کشمکشها به قدرت رسیدند. رقابتها و اختلافاتشان بر سر حکومت بهگونهای بود که هم در ظاهر و هم در خفا، ظاهر شدند. چنان شیفته قدرت بودند که حتی شخصیتهای برجسته قوم و منطقه خود را نیز بهگونهای مرموز از میان برداشتند. بسیاری از بنیانگذاران ائتلاف شمال/جبهه متحد شمال، قربانی همین اختلافات شدند.
بازماندگان ائتلاف شمال، بار دیگر تاریخ خونین گذشته خود را زنده کردهاند. پس از حذف مسعود از صحنه، قدرت عمدتاً به محمد قسیم فهیم رسید؛ فهیم که از پیش در رؤیای دستیابی به حکومت بود، اکنون فرصت را مناسب دید و با هیجان وارد میدان شد، اما غافل از اینکه انتقامی در انتظارش است. همانگونه که گفتهاند: «هرچه بکاری، همان را درو خواهی کرد». به نظر میرسد خانواده مسعود نسبت به قدرتگیری فهیم ناخشنود بودند، زیرا میدیدند او همه اختیارات را یک نفره در دست گرفته است.
اوضاع تغییر کرد. رقابت میان جنگسالاران شمالی که پیشتر بر سر ثروت و قدرت آغاز شده بود، پایان تلخی داشت. آنها در خفا برای ترور و حذف یکدیگر نقشه میکشیدند. بیرون از جبهه اما با چهرهای عوامفریبانه از اسلامگرایی، وطندوستی و افغانبودن سخن میگفتند. این روند در نهایت به مرگ ناگهانی فهیم رسید.
فهیم کشته شد، اما هیچگاه نشد که چگونه و در کجا. مرگ او به طور گسترده مورد تحلیل قرار گرفت؛ برخی حذف او را کار خانواده مسعود دانستند، برخی دیگر آن را به کرزی نسبت دادند، عدهای هم انگشت اتهام را به سوی آمریکاییها نشانه رفتند. اما آنچه بیشتر محتمل به نظر میرسید، این بود که او قربانی اختلافات درونی جبهه شده است. با حذف کامل او، قدرت بار دیگر به خانواده مسعود، بهویژه احمد مسعود و برادرش واگذار شد، و جاسوسانی که در میانشان فعال بودند، بیپروا به فعالیت خود ادامه دادند.
این داستان همچنان در میان جنگسالاران امروز جریان دارد. امرالله صالح و احمد مسعود، پسر قوماندان سابق، شمشیر بر گلوی یکدیگر کشیدهاند؛ عطش ثروت، مستی قدرت و کینه، آنها را به جان هم انداخته است، برای کسب منافع مالی، یکدیگر را به مرگ تهدید میکنند، کسانی چون سیاف و محقق در نقش بازیگرانی میانصحنه، گاهی به این کشور و گاهی به آن کشور سفر میکنند، افکار ضدملی خود را با مقامات خارجی در میان میگذارند و از آنان دستور اجرا میگیرند.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت: آنچه امروز با نام مقاومت مطرح میشود، در حقیقت تجمع جنگسالاران کهنهکار دیروز و تازهکاران خاماندیش امروز است که علیه خاک و مردم افغانستان صفآرایی کردهاند. بنیان این مقاومت بر پایه اختلاف بنا نهاده شده است. این افراد همانهایی هستند که کابل را برای دستیابی به قدرت و ثروت، تکهتکه کردند.
امروزه نیز در پوشش مقاومت، توطئهای خطرناک علیه کشور شکل گرفته است. هدف نهایی این گروه چیزی جز دستیابی به قدرت و منافع مادی نیست. اما اختلافات درونی آنها به اوج رسیده است؛ برنامههایی برای حذف یکدیگر طرحریزی میشود و درگیریهایشان که با پولهای نهادهای استخباراتی خارجی شعلهور شده، آنان را بهسوی فروپاشی سوق میدهد.
یکی از اعضای کلیدی جبهه مقاومت، محمد سمیر اندرابی، بهدلیل همین اختلافات درونی، در ایران از صحنه حذف شد. تحلیلگران معتقدند او ممکن است بهدست نزدیکترین افراد خود کشته شده باشد، چراکه در هفتههای اخیر، اختلافات میان جنگسالاران مقاومتی شدت گرفته و با طرح ایجاد جبههای جدید به رهبری امرالله صالح، این شکافها و انشعابات بیشتر شده است.
توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.