جبهه مقاومت با استفاده از اصطلاحاتی چون دموکراسی، حقوق بشر و حکومت همه‌شمول، تلاش می‌کند خود را همسو با ارزش‌های آمریکا معرفی کند. این جبهه از این زبان به این دلیل استفاده می‌کند که برای جلب حمایت بین‌المللی، کسب مشروعیت و حتی مداخله احتمالی، خود را شریک فکری ارزش‌های آمریکا نشان دهد.

سران جبهه مقاومت همواره از طریق رسانه‌های بین‌المللی، موضوعات زنان، اقلیت‌ها و آزادی بیان را به این دلیل مطرح می‌کنند که این موارد برای سیاستمداران آمریکایی ارزش سیاسی دارد و آنها تلاش می‌کنند تا خود را مدافع و حافظ ارزش‌های دموکراتیک و تمدن نشان دهند تا حمایت غربی‌ها را جلب کنند.

برخلاف تمام قوانین اسلامی و بین‌المللی، آمریکا به افغانستان تجاوزی نامشروع کرد که همزمان با آن فساد، بی‌عدالتی، بازداشت‌های غیرقانونی، توهین به ارزش‌ها، سلب استقلال، حملات شبانه، بمباران و سایر ظلم‌های گوناگون به وقوع پیوست. در نتیجه افغان‌ها با یک بحران و فاجعه بزرگ روبرو شدند و بخش بزرگی از این فاجعه همین سران ائتلاف (رهبران گروه‌های مخالف) بودند که میل تفنگ‌های آمریکایی را به سمت سینه مردم گرفتند و آنها را گلوله‌باران کردند.

وقتی همین جبهه به اصطلاح خیالی برای رسیدن به قدرت از کشورهای خارجی کمک می‌خواهد، با تکیه بر آنها قصد انجام ظلم‌های گوناگون بر مردم را دارد و می‌خواهد هزاران نفر را در یک روز از دم تیغ بگذراند، آیا باز هم فاجعه بیست ساله گذشته را به یاد نمی‌آورد؟ یا برای سیراب کردن عطش قدرت، همه اینها را روا می‌داند؟ چرا جبهه مقاومت چنین حوادثی را نقض حقوق بشر و فاجعه واقعی نمی‌داند؟

حامیان و همراهان اشغال آمریکا همین افرادی بودند که ارزش‌های اسلامی و ملی را زیر پا گذاشتند و با تمام توان برای ثبات اشغال تلاش کردند، اما نتیجه آن باز هم مانند گذشته، تاریخی سرشار از شرمندگی را به میراث گذاشت، اما اکنون از کوچکترین تصمیم غربی‌ها ستایش می‌کنند تا بر فاجعه اصلی پرده بپوشانند و ظلم‌های خود را در اذهان مردم کم‌رنگ کرده و از یادشان ببرند.

مردم و جوانان تحصیل‌کرده باید به این نکته توجه کامل داشته باشند که هزینه‌های فعالیت‌ها، سفرهای بین‌المللی و کمپین‌های جبهه مقاومت از جیب خود افغان‌ها تأمین نمی‌شود و افغان‌ها نیز توانایی آن را ندارند که هزینه‌های طولانی‌مدت چنین گروه نیابتی را بر عهده بگیرند. بلکه این هزینه‌ها بر اساس پروژه‌های طراحی‌شده توسط سازمان‌های استخباراتی پرداخت می‌شود و آنها اهداف استراتژیک خود را در افغانستان از این طریق دنبال می‌کنند.

شواهد استخباراتی و تاریخی در مورد این جبهه نشان می‌دهد که از مقاومت اول تا مقاومت دوم، این جبهه در زمان‌های مختلف از سوی فرانسه، هند، ایران، آمریکا و پاکستان حمایت‌های سیاسی، استخباراتی، مالی و نظامی دریافت کرده و توسط این کشورها تأمین مالی و تجهیز می‌شود. نمونه بارز آن سفرهای آشکار و پنهان به کشورهای مختلف است تا جمهوری‌خواهان سابق را گرد هم آورده و در یک صف در برابر حکومت سرپرست قرار دهند، اما این تلاش‌ها از چهار سال پیش تاکنون نتیجه مثبتی نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت.

جبهه مقاومت در گذشته به نام عدالت، چنان بی‌عدالتی‌هایی را مرتکب شد که تاریخ معاصر افغانستان از نوشتن آن شرم دارد؛ از نظر آنها تنها به قدرت رساندن دوباره گروه خود و ارزش قائل شدن برای منافع شخصی و تنظیمی‌شان، عدالت به نظر می‌رسد.

گذشته جبهه مقاومت با چارچوب همان ائتلاف شمال گره خورده است که در بیست سال گذشته تحت سیطره آمریکا حاکم بوده و مسئول بسیاری از جنایات جنگی شناخته می‌شود. ترکیب این جبهه و برخی اظهارات رسمی و غیررسمی آن، اغلب حول محور منافع یک قوم می‌چرخد و تنها از یک قوم نمایندگی می‌کند.

از فعالیت‌های گذشته و کنونی جبهه مقاومت به وضوح پیداست که این گروه زیر شعار آزادی، برای تحقق منافع بیگانگان کار می‌کند. این جبهه یک پروژه سیاسی و استخباراتی است که به تأمین‌کنندگان مالی از سازمان‌های استخباراتی خارجی، رهبران جنایتکار گذشته، سازمان‌های قومی و اجنداهای استخباراتی وابسته است.

توجه: نوشته ها، مقالات و نظریات منتشر شده از صدای هندوکش تنها بیانگر نظر نویسندگان است، موافقت صدای هندوکش برایشان شرط نیست.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version